
برداشت آخر
تلفن را که جواب دادم، خدا خدا میکردم که عزرائیل با یک خط مستقیم تماس گرفته باشد، که قرار را تنظیم کند و من با پای خودم به دیار باقی...
تلفن را که جواب دادم، خدا خدا میکردم که عزرائیل با یک خط مستقیم تماس گرفته باشد، که قرار را تنظیم کند و من با پای خودم به دیار باقی...
– «چشاتو باز کن بابا! یه باد زپرتی رو نمیتونی تحمل کنی؟» گیج و مبهوت اطرافش را نگاه میکند. همه جا تاریک است. هر چند ثانیه یک بار با باز...
زن جوانی که از آغاز مهمانی بخاطر هیکل باریک جدیدش مورد تعریف و تمجید حضار قرار گرفته بود، سخت مشغول شرح چگونگی عمل لیپوساکشن اخیرش بود:”آره به رامین گفتم دوهفتهای...
آخه خداپیغمبری این هیکلِ چهارشونه رو ببین فقط سُلطون! به من میگن اِبی هفتخط! بعدِ عُمری جیب زدن و شاخ شونه کشیدن، کلافِ این دلِ صابمُرده گیر کرد به دخترِ سِدقُدرت...
درخت عجیبی است لیل. ساقههاش همه به شکل ریشه، رشته رشته، در خاک فرو رفتهاند و گاهی هم چند ریشهی گره خورده مثل کندهای یا تخته سنگی از تنهی آن...
در ایام اخیر چنین خواندم که مردی که دستور ساختن آن دیوار تقریباً بیانتهای چین را داد همان «شی هوانگ تی» نخستین امپراتوری بود که نیز مقرر داشت تا همهی...
پدر میگفت:_ دختر خودمه دیگه؛ به من رفته.مادر از آنطرف با حالتی خندان و غرور آمیز میگفت:_ نخیر کی گفته به تو رفته؟! خب معلومه هوشش مثل منه.و صحبت و...
لیلا طبق معمول، هر روز ظهر که از مدرسه تعطیل میشدیم، میگفت امروز برای نوشتن تکالیف به منزلتان میآیم. با خودم گفتم حالا چه میشود اگر بگویی مریم ایندفعه تو...