پنجره
گلویم به خس خس افتاده است آب دهانم را قورت میدهم، بهتر نمیشود. نفس عمیق میکشم سرفهام میگیرد. ایکاش در این دخمه پنجرهای بود تا درش را باز میکردم و...
گلویم به خس خس افتاده است آب دهانم را قورت میدهم، بهتر نمیشود. نفس عمیق میکشم سرفهام میگیرد. ایکاش در این دخمه پنجرهای بود تا درش را باز میکردم و...
یکی از ارزشمندترین چیزهایی که میتوانی داشته باشی، این است که هیچ نداشته باشی. و این هیچ، خود نعمتیست. نعمت نداشتن، نداشتن درد از دست دادن، یا ترس از دست...
در جستجوی آرزوها تصور کنید زنی مظلوم و بیخانمان به خانه محقر خواهرش پناه ببرد، ولی در آنجا متوجه شود که خواهر سادهاش خود نیازمند پناهی از دست شوهری لات...
کاش فاطمه زودتر بیاد. نور چراغ نمیذاره بخوابم. آخ دستم. کی سرمم رو زد؟ سوزنهای لعنتی یک رگ سالم توی دستم باقی نذاشتن. امروز چندم بود؟ نمیدونم. صبحی صدای بلبل...