پزشک

پزشک ایرانی در دوره قاجار، عکس از ارنست هولستر

مترادف کلمه پزشک: حکیم، دکتر، طبیب، نبض شناس، نبض گیر، بجشک، متطبب، آسی، مُعالج می باشد.
پِزِشک به کسی که بدرد بیماران رسیدگی کند و بتدبیر و دارو شفا بخشد.  

پزشک در زبان اوستایی ” بَ اِ شَ زَ” و بگونه ساده تر “بَ اِشَز” خوانده می شود، که از دو واژه ” بَ اِ ش” و “زَ” تشکیل شده است. “بَ اِ ش” در زبان پهلوی و فارسی به صورت ” بِیش” می باشد که معنای رنج و درد می دهد. و حرف “ز” ریشه فعل “زدن و ازمیان بردن” است.

که بر رویهم معنای “ازبین برنده درد و رنج” می باشد. این واژه در زبان پهلوی “بچیشک” و در زبان ارمنی بگونه بجیشک در زبان فارسی بگونه بجشک و پزشک در آمد.


توضیح عکس: پزشک ایرانی در دوره قاجار، عکس از ارنست هولستر.

کلمات وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *